مجموعه فرهنگی- مذهبی شهید مدرس اصفهان

کانون فرهنگی هنری شهید مدرس
طبقه بندی موضوعی
آخرین دیدگاهها
  • ۱۳ تیر ۹۳، ۱۴:۴۶ - محسن توکلی
    BIG LIKE
  • ۱۰ ارديبهشت ۹۳، ۱۱:۱۳ - احمد توکلی زاده
    درجه یک
  • ۱۳ فروردين ۹۳، ۱۷:۱۹ - احمد رمضانیان
    عالی...
...ـترین هـــا
دیگـــر

۴ مطلب در بهمن ۱۳۹۲ ثبت شده است

۲۲
بهمن
۹۲
امام خمینی

مردم تمام مسیر فرودگاه تا بهشت زهرا را آب و جارو کردند و گل ریختند. هواپیمای امام که نشست قرار نبود کسی روی باند برود. فقط شهید مطهری و آیت الله پسندیده (برادر امام) داخل هواپیما رفتند و با امام به داخل سالن آمدند. امام چهار پنج دقیقه پیام کوتاهی به مردم دادند و فرمودند: " وعده ی ما بهشت زهرا."

زمانی که در تدارک مراسم استقبال از امام بودیم رانندگی ماشین امام به عهده من گذاشته شد.

ازدحام زیادی بود، امکان خارج شدن امام از داخل جمعیت نبود. من به حاج احمد آقا (فرزند امام) گفتم که امام را دوباره به باند ببرید تا همان جا سوار ماشین بشوند. امام با حاج احمد آقا برگشتند و من سریع با بلیزر از در ورودی باند وارد شدم. وقتی امام سوار ماشین شدند و حرکت کردیم بیرون فرودگاه ماشین های اسکورت و موتورسوارها با آرایشی که از قبل مشخص کرده بودیم مستقر شده بودند.

 همین که به میدان فرودگاه رسیدیم برنامه ها به هم خورد، مردم ریختند دور ماشین و فشار جمعیت بین ماشین ما و ماشین های اسکورت فاصله انداخت. از ابتدای جاده فرودگاه جمعیت به حدی رسید که به نظر من ماشین به دست مردم به چپ و راست متمایل می شد. امام از همان لحظه که حرکت کردیم لبخندی روی لبهایشان بود و با دستهایشان به دو طرف خیابان اشاره می کردند.

فشار عصبی روی من و سید احمد آقا واقعا محسوس بود اما در امام اصلا دیده نمی شد. امام متوجه حال من می شدند و می فرمودند: "آرام باشید، اتفاقی نمی افتد." از در اصلی بهشت زهرا که داخل شدیم موتور ماشین از کار افتاد و خاموش شد. قرار شد امام سوار هلیکوپتر شوند. داخل ماشین از هجوم جمعیت ظلمات محض بود، بعضی اوقات که پای کسی کنار می رفت یک نوری می آمد. بخاطر ازدحام جمعیت امکان پیاده شدن امام نبود.

 قرار شد مردم ماشین را نزدیک هلیکوپتر ببرند. عده ای از جوانان ماشین را بلند کردند و نزدیک هلیکوپتر زمین گذاشتند. از زمین تا پله هلیکوپتر فاصله بود، از امام خواستم روی پای من بالا بروند. امام داخل هلیکوپتر شدند، بعد احمد آقا وارد شدند. در این بین یک جوان پایش را روی سینه من گذاشت تا به داخل هلیکوپتر برود. از هوش رفتم و دیگر چیزی نفهمیدم، چشم که باز کردم دیدم دکتر عارفی دارد قلب مرا ماساژ می دهد و امام هم فریاد می زند: " من دولت تعیین می کنم، من توی دهن این دولت می زنم."

 

اقتباسی از کتاب خاطرات محسن رفیق دوست تحت عنوان "برای تاریخ می گویم"

  • مدیر وب
۲۲
بهمن
۹۲


حامد زمانی خواننده جوانی است که عمده فعالیتش را معطوف به خواندن آهنگ های انقلابی کرده و همین باعث شده در شبکه های اجتماعی هجمه زیادی علیه او صورت گیرد.


حمله به حامد زمانی؛ جرم: آواز خواندن انقلابی

تازه ترین فعالیت او در این زمینه به رونمایی از آهنگ «گزینه های روی میز» برمی گردد که 15 دی ماه  در مراسم افتتاحیه چهارمین دوره جشنواره مردمی فیلم عمار به صورت زنده اجرا کرد.او پیش تر با انتشار آهنگ«مرگ بر آمریکا » مورد هجمه عده ای قرار گرفته بود.

حامد زمانی، خواننده پاپ اما در عین حال بچه مذهبی است. او یک پیچ تاریخی را در زندگی‌اش گذرانده و آن هنگامی بود که صدایش را همه می‌شنیدند حتی آنهایی که مخالف عقیده‌هایش بودند و از اعتقاداتش خبر نداشتند. خیلی از دوستان ارزشی سابق در این پیچ تاریخی محافظه‌کاری کردند و آن چه که دیگران دوست داشتند را خواندند و می‌خوانند نه آن چه دوست دارند. به همین علت وارد مرداب موسیقی کلیشه‌ای شدند اما حامد زمانی اعتقادات سیاسی و مذهبی خود را آشکار کرد و این مساله موجب ریزش شدید دوستداران و مخاطبانش شد. صدای حامد زمانی شش‌دانگ است و کمتر کسی می‌تواند آن را دوست نداشته باشد اما خیلی‌ها تصمیم گرفتند چون او برای دل خود و خانواده شهدا می‌خواند، صدایش را نشنوند. بد تر این که هجمه ای ناجوانمردانه علیه اودر فضای مجازی شکل گرفت. 

برای این هجمه‌ که هیچ منطقی پشت آن نیست چند نکته را باید متذکر بشویم:

1.      حامد زمانی نشان داده جوانی است که انقلاب اسلامی (که در زمان وقوعش به دنیا نیامده) را دوست دارد؛ شهدایی که از وطنش دفاع کرده اند - تا وقتی به دنیا می آید یک وجب از خاک آن در دست دشمن نباشد- را قهرمانان واقعی می داند و آبروی خود را برای تجلیل همیشگی از آنها وسط گذاشته؛ اعتقادات شیعه را اعتقادات خود می داند و حاضر است برای این اعتقادات کشته شود.  آیا باید او را با این اتهامات از جامعه هنری طرد کرد؟  

2.      در بسیاری از محافل غیر رسمی شنیده شده حامد زمانی یک کاسب و "نان به نرخ روزخور" است و می خواهد از طریق انقلاب و اشعار انقلابی خودش را مطرح کند و از این طریق برای خود کیسه ای بدوزد. فرض کنیم این سخن درست است. حامد زمانی دغدغه دین و انقلاب و شهدا را ندارد و اصلا بچه هیاتی هم نبود و هیچ وقت در زندگی اش قاری قرآن نبوده است. خب آیا اگر واقعا کسی این دغدغه را داشته باشد و دارای صدای خوبی هم باشد پیدا شود و بخواهد از طریق آواز صدا و اعتقادات خود را عرضه کند (غیر از حامد زمانی) جامعه هنری ما به او انگ کاسبی نمی زند؟ آیا او را طرد نمی کنند؟ آیا به او به چشم یک خواننده ای که متفاوت و اشعار متفاوت می خواند نگاه می کنند یا به چشم کسی که قصد دارد به هر طریقی به شهرت برسد؟

اتفاق دیر هضمی است که چطور افکار عمومی قدرت اول جهان در راستای منافع ملی اش بسیج می شود اما در کشور ما تا قدمی برداشته می شود، دچار خودزنی می شویم.

3.      برخی هنرمندان که معتقدند هنر مرزی نمی شناسد و آن را بی حد و مرز و بدون خط قرمز می دانند حاضر هستند برای پسند خارج نشین ها به وطن شان پشت کنند و حتی بدون رعایت مناسبات تثبیت شده داخلی روی فرش های قرمز راه روند. برای این عده شیوه فعالیت امثال حامد زمانی وطن فروشی است!!!

4.این روزها بحث ایران هراسی در فیلم و سریال های آمریکایی داغ است؛ نمونه اش سریال «هوملند». همه طیف های فکری وطنی هم به چگونگی نشان دادن تصویر ایران در این سریال واکنش نشان داده اند. اما در آمریکا چه خبر است؟ آن ها تمام توان خود را برای حمایت از سازندگان این اثر و بهتر دیده شدن آن در دنیا صرف می کنند. همانطور که برای «آرگو» کردند و حتی معتبرترین جایزه سینمایی را به آن دادند ؛ آن هم از وسط ساختمان قدرت آمریکا و توسط میشل اوباما. اتفاق دیر هضمی است که چطور افکار عمومی قدرت اول جهان در راستای منافع ملی اش بسیج می شود اما در کشور ما تا قدمی برداشته می شود، دچار خودزنی می شویم.

مورد عجیب حامد زمانی

5.حامد زمانی با این صدای شش دانگ می توانست بعد از مشهور شدن مانند خیلی ها راه خود را کج کند و اشعاری را بخواند که دیگران هم خوششان بیاید. اتفاقا در آن طرف پول خوبی هم هست اما او این کار را نکرد. وقتی او می گوید که "امیدوارم تا این نفس هست، وقف جریان انقلاب شود؛ وقف حرف اسلام شود و به زلفی که همیشه جاودانه است؛ به زلف اباعبدالله الحسین (ع)، ائمه اطهار (ع)، شهدا و به زلف انقلاب گره بخورد که هیچ‏وقت از بین نمی‌رود." خیلی ها را می رنجاند چون آنها عرصه هنر منحصر به جریان خود می دانند و نمی توانند کسی را ببینند که با پرچم ائمه و انقلاب وارد حلقه هنری آنها شده است. وقتی زمانی می گوید " من عزت و آبرویم را از این راه به دست آورده‌ام و روزی خود را هم از راه درستش به دست می‌آورم و اصلاً از کسی شکایت ندارم؛ چراکه خدا را شکر، به لطف وجود حضرت زهرا (س) کارها پیش می‌رود و حمایت می‌شود و نه تهیه‏کننده‌ای، نه مدیر برنامه‌ای و نه اسپانسری وجود دارد، بلکه کارها به لطف ائمه اطهار (ع) جلو می‌رود" آن حلقه هنری که هنر را بدون مرز می دانستند نمی تواند بپذیرد که یک نفر می تواند اعتقادات خود را بخواند و به گوش دیگران بسپارد.

6.حامد زمانی از اینکه نشان دهد فرد معتقدی است ترسی ندارد و به گفته خودش اگر اعتقادات سیاسی و مذهبی خود را شکار نمی‌کرد می‌توانست از هر طیفی هوادار داشته باشد. یا حمله به زمانی به خاطر همین موضوع است؟

متاسفانه در کشور ما پدیده عجیبی در حال رشد است و آن دیکتاتوری و خودرایی عامه است. ویژگی بارز این پدیده این است: روشن‌فکری آن است که من می‌گویم؛ بهترین اعتقاد آن است که من می‌گویم؛ آینده خوب آن است که من ترسیم می‌کنم؛ خواننده خوب آن است که من دوستش دارم؛ موسیقی خوب آن است که من گوش می‌دهم؛ دم بد آن است که با من نیست؛ دم خوب آن است که با من است... دیکتاتوری فردی از فضای مجازی شروع شده و دیکتاتورهای مجازی سوار موج می‌شوند و فرد را تخریب می‌کنند و از اینکه به فرد مورد نظر فحاشی کنند و هر نسبت ناروایی را متوجه او کنند ابایی ندارند.

7.خواننده‌ای پیدا شده که جدای از اعتقاداتش وقتی می‌خواند دل خانواده شهدا تسکین می‌یابد، وقتی می‌خواند شور انقلابی برخی از طیف جوانان را فرا می‌گیرد، وقتی حماسی می‌خواند احساس غرور می‌کنیم، وقتی درباره امام رضا (ع)می‌خواند دلمان را به مشهد می‌برد. این کارها جای کدام خواننده و هنرمند را تنگ کرده است؟ اصلا همین هجمه های بدخواهان نشان می دهد او راه مستقیمی درپیش گرفته است.

حامد زمانی همان توصیه رهبری را همواره آویزه گوش خود خواهد کرد، آنجایی که حامد زمانی درباره  اجرای قطعه "مرگ بر آمریکا" از مقام معظم رهبری شنید:" ترانه مرگ بر آمریکای شما، مرگ بر آمریکای سال 92 بود؛ شنیدم که به این کار زیاد حمله کردند، بگذار حمله بکنند که اگر حمله نمی‌کردند باید عزا می‌گرفتید؛ شما هم دلسرد نشوید و یکی دیگر هم بسازید." و بعد از این توصیه بود که  «گزینه‌های روی میز» ساخته شد و قرار است "مرگ بر آمریکا" و "گزینه های روی میز" های دیگر ساخته شود.

  • مدیر وب
۲۲
بهمن
۹۲


ارمیا دیگر قدیمی می شود و برنامه آکادمی موسیقی پتانسیل قبلی را نخواهد داشت اما همیشه پای یک زن در میان است!


بفرمایید شام، زن محجبه

چرا شبکه بهایی نشین من و تو حجاب را به مخاطبان خود هدیه می کند؟

این سوالی بود که در مطلب  "برنامه حجاب شبکه من و تو با حضور ارمیا"  مطرح کردیم. گویا دست اندرکاران شبکه من و تو از پروژه ارمیا رضایت داشته و قرار است سریال حضور زنان با حجاب در این شبکه ادامه پیدا کند،  اینکه زنان ایرانی درکنار روند تهاجم مستقیم این شبکه در اشاعه ارزش های غربی که اکثرا با اقبال زودهنگام روبرو نخواهد شد در برابر تهاجم نرمی قرار می گیرند که در درازمدت می تواند هدف نهایی این شبکه را در غربی شدن زنان و خانواده ها فراهم آورد. ارمیا به طور خاص اولین زن محجبه- با تعریف خاص خود – بود که در برنامه آکادمی موسیقی این شبکه وارد شد و همگام با حفظ حجاب در مسابقات شرکت کرد! اما حضور این فرد گویا به مذاق افراد این شبکه خوش آمده و سعی کرده اند از چنین موردی بیشترین استفاده را بنمایند. برای همین ارمیا در اولین برنامه از سری برنامه های سمت نو حضور یافت و در گفتگویی پیرامون حجاب شرکت کرد، در واقع نسخه حجاب مورد نظر شبکه بهایی من  تو برای زن مسلمان را دیکته کرد. این روند نشانگر این است که شبکه من و تو برای زنان ایرانی برنامه جدیدی دارد یک پله پایین تر از خیانت و اباحه گری و البته به سوی آن. اما این پروژه چه آگاهانه و چه ناخوداگاه! قرار است نه فقط توسط ارمیا که کمی گسترده تر از این شبکه ادامه پیدا کند تا دست اندرکاران ان نشان دهند که شاید برنامه های بلندمدت تری در اینباره دارند. اکنون پروژه زنی که می تواند با حجاب بخواند وارد عرصه جامع تری می شود ورود فردی به نام فرزانه در برنامه بفرمایید شام قرار است مکمل تعریف ارمیا از حجاب شود و سبک زندگی چنین فردی را بیش تر تعریف و فرهنگ سازی کند.

این شبکه با ستاره کردن ارمیا سعی در ترویج او کرد و فرزانه گامی دیگر از این ترویج است محبوبیتی که می تواند اثرگذاری بیشتر را در پی داشته باشد یقینا در این راه از فرزانه بهترین و بیشترین استفاده را می کنند و باید منتظر ارمیاها و فرزانه های بیشتری باشید

برنامه بفرمایید شام برنامه ای در شبکه من و تو است که با رویکردی سرگرم کننده به دنبال القا و تعریف خاصی از سبک زندگی است که کمترین شباهتی با سبک زندگی خانواده های ایرانی دارد و بیشتر متناسب با فرهنگ انگلیس و دیگر کشورهای غربی می باشد، سبک های رفتاری، مراوداتی،غذایی  پوششی و.... . بفرمایید شام بیشتر سعی می کند سبک زندگی قشر خاکستری را حفظ کند و آن را برای قشر سفید جامعه عادی سازی و قبح زدایی کند نمایش زنان با حجاب، ورود قشر سفید  به بازی قبح و حیا زدایی را جدی تر دنبال می کند. این شبکه با ستاره کردن ارمیا سعی در ترویج او کرد و فرزانه گامی دیگر از این ترویج است محبوبیتی که می تواند اثرگذاری بیشتر را در پی داشته باشد یقینا در این راه از فرزانه بهترین و بیشترین استفاده را می کنند و باید منتظر ارمیاها و فرزانه های بیشتری باشید.

بفرمایید شام، زن محجبه

باید بدانیم این پروژه جدید، تنها در این شبکه نمانده است بلکه اخیرا شبکه فارسی وان که به دلیل رویکرد تند ضد اخلاقی خود از گوی رقابت با سایر شبکه های فارسی زبان عقب مانده بود، حتی خواهر خوانده خود یعنی شبکه زمزمه را تعطیل کرد در سریال اخیرش که به زبان فارسی تولید کرده است در آن زنانی با رعایت پوشش‌ معیارهای ایران امروز  وجود دارند. گویا این شبکه در حرکتی مکمل علاوه بر تاثیر گذاری بهتر بر قشر سفید جامعه و زنان ایرانی در راستای جنگ نرم خود و قبح زدایی و ترویج اباحه گری در جامعه با توجه به ذائقه مخاطب ایرانی به دنبال باز پس گیری دوباره گوی سبقت از رقبای ماهواره ای خود در جذب مخاطب است. برنامه ای که ممکن است در سایر شبکه ها نیز شیوع و شروع جدیدی پیدا کند.

رسانه ملی چه زنی را نشان می دهد؟

اکنون که این عرصه از سبک زندگی در این شبکه ها برای زنان مسلمان ایرانی آغاز شده است باید دید صدا و سیما چه برنامه ای تا به حال داشته است و با توجه به رویکرد جدید شبکه های فارسی زبان ماهواره ای چه برنامه ای خواهد داشت؟

اگر رسانه ملی بیش از آنکه کنش منطقی و مبتنی بر فعالیت و فرهنگ سازی گذشته خود داشته، رفتار واکنشی به فعالیت های جدید رقبای خود داشته باشد بیانگر این موضوع است که تا به حال آنطور که باید برای زنان سرزمین ایران کاری نکرده است. آنچه از برآیند جامعه، که قطعا رسانه ملی عنصری موثر بر آن است برمی آید، بیانگر آن است این رسانه آنطور که می بایست نتوانسته فرهنگ یک زن ایرانی را بر روی آنتن ها نمایش دهد و در رویکردهای جدید خود بیشتر در ظاهر به سمت ماهواره ها و فضای جدید جامعه پیش رفته است در واقع به جای نیاز سازی با مقتضیات جامعه همراه شده است این مهم در پوشش، رفتار، سبک زندگی و تعاملات با جنس مخالف مجریان و بازیگران برنامه ها و سریال ها به مراتب قابل مشاهده است.

در واقع رسانه های فرهنگ ساز ما از جمله تلویزیون، سینما و ویدئو خانگی بیش از آنکه  فرهنگ سازی و چهارچوب چینی ذهنی مثبت برای زنان جامعه ما داشته باشند به نوعی مکمل و بستر ساز به ثمر نشستن فعالیت های ماهواره ای محسوب می شوند.

اگر رسانه ملی بیش از آنکه کنش منطقی و مبتنی بر فعالیت و فرهنگ سازی گذشته خود داشته، رفتار واکنشی به فعالیت های جدید رقبای خود داشته باشد بیانگر این موضوع است که تا به حال آنطور که باید برای زنان سرزمین ایران کاری نکرده است

آیا بفرمایید شام ایرانی توانسته است هر چند با تقلید جای نسخه اصلی خود را بگیرد؟ آیا بازیگران زن آن توانسته اند الگوی یک زن و سبک زندگی ایرانی و اسلامی را اشاعه دهند یا فرزانه قبل از بفرمایید شام من و تو، در بفرمایید شام ایرانی، تلویزیون، سینما و شبکه فیلم خانگی شکل گرفته است؟

اگر ارمیا و فرزانه ها قبل از رسانه های داخلی برای زنان ایرانی الگو سازی شوند و تعریف جدیدی از سبک زندگی را برای زنان ایرانی تعریف کنند- کاری که باید در این سالیان توسط رسانه های داخلی با کاراکترهای مناسب انجام می گرفته- شبکه های ماهواره ای گوی سبقت را مانند بسیاری دیگر از موارد از نهادهای فرهنگی داخلی خواهند ربود.

"علاج واقعه قبل از وقوع باید کرد"  آیا چنین کرده ایم؟

مأخــذ

  • مدیر وب
۱۱
بهمن
۹۲

سرزمین من

جهت مشاهده اندازه اصلی، روی تصویر کلیک کنید

  • مدیر وب